بزرگترین وبلاگ تخصصی اس ام اس

خدایــــــــا 
چرا تا زنده ایم
روانمان را شــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم 
شادروانمان می کنی ؟ !

.
.
.

دیدی آخر من را لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد !

.
.
.

باید قمارباز باشی تا بفهمی فرق است بین ‘باختن’ و ‘بد’ باختن…

.
.
.

همین که فهمید غــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق !!!!!
سیـــــــــــــگارم را گفتم

.
.
.

تازگی ها از خواب که بیدار میشوم ، تازه کابوس هایم آغاز میشود.

.
.
.

خوش به حال فرهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود !…

.
.
.

حکایت ما آدم ها
حکایت کفشاییه که
اگه جفت نباشند
هر کدومشون
هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه
لنگه به لنگه اند
کاش
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید
جفت هر کس رو باهاش می آفرید
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند...

.
.
.

خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده. !

.
.
.

می دانی..؟
آدم های ِ ساده
ساده هم عاشق می شوند
ساده صبوری می کنند
ساده عشق می وَرزَند
ساده می مانند
اما سَخت دِل می کنند
آن وقت که دل ِ می کنند
جان می دَهند
سخت میشکنند
سخت فراموش میکنند
آدم های ِ ساده

.
.
.

دیروز دست هایش میان دست هایم بود
امروز عکسش
و فردا سیگار !

.
.
.

چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان
برای کسی که در دوری ما
شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند.

.
.
.

هر جا که می بینم نوشته است :
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!

.
.
.

هرچی بیشتر کمتر به عاشقی فکر کنی ، کمتر بیشتر اعصابت میریزه به هم !

.
.
.

باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…
ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!

.
.
.

بگذآر سُ _ ک _ و _ تـ قانون زندگی مَن باشد.
وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند….

.
.
.

دلم میخواهد ویرگول باشم تا وقتی به من میرسی ، مکث کنی !

.
.
.

آدم ها ثانیه به ثانیه رنگ عوض میکنند
از آدم های یک ساعت دیگر میترسم!
چون درگیر هزاران ثانیه اند…
ثانیه هایی که در هرکدام
رنگی دگر به خود میگیرند …

.
.
.

خنده هایم شکلاتی شده اند ولی زیادی خالص …
تلخ تلخ …

.
.
.

عمریست نشسته ام
پای لرز خربزه هایی
که هیچوقت یادم نمی آید
کی؟!
خوردمشان

.
.
.

انسان ، حرفیست.
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند
گاهی
ناله ایست
تنها
خاک خوب می فهمدش

.
.
.

حرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت.

.
.
.

امشب
هنگام خوابیدن با خود قدری فکر کنیم
امروز چه کرده ایم
که فردا لایق زنده ماندن باشیم

.
.
.

سکوتــــــــــ
و دیگر هیچ نمی گویم
که این بزرگترین اعتراض دل من استــــــ
به تو
سکوت را دوستـــــــــ دارم
به خاطر ابهت بی پایانشـــــــ

.
.
.

چه رسم جالبی است !!!.
محبتت را میگذارند پای احتیاجت
صداقتت را میگذارند پای سادگیت
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت
و وفاداریت را پای بی کسیت
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

.
.
.

در کشـتـن ما …چـه میـزنـی 
تـیـغ جـفا
مـارا سـر تـازیـانـه ای بـس بـاشـد

.
.
.

در فنجان خالی میشوم
شبیه عابران خسته
مرا قورت میدهی و من
راه قلبت را پیش میگیرم
در قهوه ای که
به رگهایت جاری است!

.
.
.

.آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …

.
.
.

اینطور نمیشود
باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد
غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نیست

.
.
.

کوچه ها را بلد شدم
رنگهای چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدمها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم.!

.
.
.

کاش
شبی، روزی، جایی بر لبان تو تکرار می شد
نامم. !

.
.
.

زیاد خوب نباش
زیاد دم دست هم نباش
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند
زیاد که باشی ، زیادی می شوی

.
.
.

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﺁﺩﻡﻫﺎ ، ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ !
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ی ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ِ ﺫﻫﻦ ِ ﺗﻮ ، ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﺁﺩﻡﻫﺎ “ﺗﻤﺎﻡ” ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ

.
.
.

وقتی از درد به خود می پیچیدم.
همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی…
و سالهاست من هنــــوز
رقاص پردرد خیابانهایم

.
.
.

دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردن کاکتوس می مونه
هرچی محکم تر بغل کنی بیشتر آسیب میبینی

.
.
.

خیلی سخت بود
با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی

.
.
.

چه زیبا نقش بازی می کنیم
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛
حتی خدا هم.
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است

.
.
.

بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر

.
.
.

گاهی تو
گاهی یاد تو 
گاهی هم غم تو
آخر این “تو” کار مرا تمام می کند !

.
.
.

گاهی وسط یک فکر
گاهی وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت می کنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 10 تير 1398برچسب:, 8:51 |- aylin jon -|


ϰ-†нêmê§