پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی
فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت
هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط
بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی
دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید
که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد
تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش
رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
نظرات شما عزیزان:
†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 1 فروردين 1398برچسب:
,
18:49
|- aylin jon
-|